اشاره
این چند عکس بخشی ازمجموعه عکس های من ازدوران انقلاب است که درطول سی سال گذشته فرصت و امکان چاپ و انتشارآن ها را، چه در ایران و چه درخارج ازکشور نداشته ام.
حکایت چگونه گی کار عکاسی من درآن روزگار، به خصوص سرنوشت عکس هایی که گرفتم،رنجنامه ای است که همیشه از پرداختن به آن پرهیز کرده ام . اگر چه در همه لحظه های این دوران سپری شده از درد آن ها نتوانسنه ام رها بشوم. شاید روزی به آن ها بپردازم. شاید.
درآن دوران از سر ناگزیری دلمشغولی هرروزه ام کار سیاست شده بود و دلبستگی زندگی و حرفه ای ام، که کارفیلم سازی بود، به حاشیه رانده شده بود. درآن تنگنای دوگانه گی ذهنی ام ، هرازگاهی عکاسی هم می کردم. اغلب درفاصله خانه مان، در خیابان قصرالدشت تهران تا ساختمان تلویزیون درجاده پهلوی - نزدیک شمیران - پیش از رفتن برای شرکت در جلسه های "شورای اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون" و یا "کمیته کارگردانان فیلم"، که کارهماهنگی اموراعتصاب در رادیو تلویزیون را در راستای انقلاب پیش می بردند، با دوربین کوچک عکاسی ام درشهر پرسه می زدم تا اگر اتفاقی می افتاد از آن عکس بگیرم. حاصل پرسه های شتابزده ام، مجموعه عکس هایی ازدوران انقلاب شد.
بعد ازسقوط رژیم شاهنشاهی چند عکس ازآن مجموعه را درنمایشگاه گروهی عکس های انقلاب که درموزه هنرهای معاصرتهران برگزارمی شد، به تماشای عموم گذاشتم. بعد ازآن دیگردرهیچ نمایشگاهی که ازسوی دستگاه های قرهنگی هنری وابسته به رژیم برپا می شد، شرکت نکردم.
با شدت گرفتن سرکوب های لجام گسیخته رژیم وگسترش اختناق، ازسرناچاری به دنبال جان پناه سراز تبعید درآوردم. مجموعه نگاتیوهای عکس هایم از دوران انقلاب، همراه با دیگرعکس ها و فیلم هایم سرگردان این خانه وآن شهر شدند. بخش هایی ازآن ها درخانه گردی های پاسداران ازبین رفتند. ازباقی مانده ها ی مجموعه، بخشی راهم یارانم ازهول وهراس پاسداران خودشان سوزاندند ونابودکردند. ازآن مجموعه تنها تعداد اندکی جان سالم به در بردند و باقی ماندند.
سال ها بعد، چند سال پیش بود که نگاتیوهای باقی مانده آن مجموعه به همت دوستانی ازایران خارج و به من رسانده شدند.
از دو سه سال پیش، همزمان با نزدیک شدن سالگشت روزهای انقلاب، به دنبال امکانی بودم تا عکس های این مجموعه را به شکلی منتشر بکنم. از یک سو به خاطراینکه آن ها حاصل بخشی اززندگی کاری ام بوده اند - اگرچه در حاشیه - و از سوی دیگربه لحاظ ارزش های تاریخی آن ها. اما گرفتاری های روزمره گذران زندگی در تبعید و محدود بودن امکانات فنی، امکان انجام این کار را نمی دادند.
امسال هم باهمان کمبود ها ودشواری ها روبرو بودم. بااین وجود تصمیم گرقتم که حد اقل با انتشارچند عکس گام اول را درارائه عمومی این مجموعه بردارم و طلسم سی ساله آن ها را بشکنم.
واقعیت این است که خود انتخاب همین چند عکس ازآن مجموعه هم - چندان کار ساده ای برای من نبود. چرا که به تک تک عکس ها دلبسته بودم .هرکدام از آن ها برشی ازلحظه های زندگی من ، لحظه های شیدایی و شور وشوق جوانی من بودند. اما مثل همیشه، مثل تمامی دوران زندگی ام ، از سر ناچاری می بایستی ازبخشی از علایقم می گذشتم. به هر حال برخلاف میل درونی ام عکس های مربوط به تظاهرات، درگیری های خیابانی، کردستان و... را کنار گذاشتم و چند عکس را انتخاب کردم. احساس درونی ام نسبت به حال و هوای امروز و اکنون مان، نیروی کشش انتخاب این چند عکس بود.
شاید به کلام دیگر، درضرورت انتخاب این عکس ها، عکس های انتخابی تجسم نیروهایی باشند که درتعمیق خواسته ها و سمت وسوی انقلاب نقش داشته اند، اما امروزه آگاهانه دراکثررسانه های گروهی عمومی حضور ونقش این نیروها نادیده گرفته شده و حتی نفی می شود.
این گزینش ها به معنی انتخاب بهترین ها نیستند. عکس های شماره 1-4-8-15-16 ازگروه اول، عکس شماره 10از گروه دوم و عکس های شماره 12-19 درمجموع عکس هایی هستند که از زاویه دید، ترکیب بندی، زیبایی شناسی عکاسی و حس و درون مایه شان برای من به عنوان "عکس" و کار عکاسی مطرح هستند. بقیه عکس ها را صرفا بخاطر ارزش های تاریخی و اسنادی شان انتخاب کرده ام. عکس های انتخاب شده اگرچه اکثر آن ها ازنظرتعلق سازمانی باهم مشترک هستند اما ازلحاظ موضوع آن ها را در سه گروه متقاوت دسته بندی کرده ام: